Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «تابناک»
2024-05-02@12:41:34 GMT

متهم به‌خاطر دختر و پول پسرم را کشت

تاریخ انتشار: ۲۲ آبان ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۰۷۷۷۶۲

متهم به‌خاطر دختر و پول پسرم را کشت

به گزارش تابناک به نقل از ایران، پسر جوانی که متهم است دوستش را به عمد در یک تصادف کشته در حالی برای دومین بار در دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه شد که همچنان مدعی است حادثه تصادف یک اتفاق بوده و قصدی برای قتل نداشته است.

پسر بعد از ۷ سال خواهان قصاص پدرش شد

۲۸ بهمن سال ۱۴۰۰ گزارش یک تصادف رانندگی میان دو خودرو پراید و سمند با موتورسیکلت به پلیس اعلام شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

پس از آن مأموران به محل سانحه که در مسیر شمال به جنوب خیابان ولیعصر تقاطع یوسف‌آباد بود، اعزام شدند و پس از بررسی‌های اولیه مشخص شد راننده پراید به خاطر سرعت زیاد ابتدا با خودرو سمند و سپس با موتورسیکلت تصادف کرده است. به گفته شاهدان سرعت پراید آنقدر زیاد بوده که راکب ۲۷ ساله موتورسیکلت به نام سعید در دم جان سپرده است.

راننده سمند که زن جوانی بود، به مأموران گفت: در حال رانندگی بودم که به یکباره خودرو پراید با سرعت به من خورد و بعد هم به موتورسیکلت برخورد کرد و راکب و موتورش را چندین متر روی زمین کشید تا توانست ترمز کند.

بعد از تحقیقات اولیه، راننده پراید که پسری ۲۸ ساله به نام نوید بود، بازداشت شد و کارشناسی پلیس راهور پس از بررسی کارشناسانه در گزارشی اعلام کردند که خودرو پراید حدود ۹۰ کیلومتر سرعت داشته که در آن محدوده این سرعت غیرمجاز بوده است. ضمن اینکه راننده بیش از ۱۰ متر موتورسیکلت را روی زمین کشیده که از این حیث به نظر می‌رسد تصادف عمدی بوده است.

در ادامه جسد سعید با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد و پدرش از نوید شکایت کرد و گفت: من در بازار مغازه دارم و پسرم هم با من کار می‌کرد. نوید دوست سعید بود و به مغازه ما رفت و آمد داشت تا اینکه متوجه شدم او با یکی از دختر‌هایی که در مغازه‌ام کار می‌کند، دوست شده. از این موضوع ناراحت شدم و آن دختر را از مغازه‌ام اخراج کردم. چند هفته بعد مادر نوید به مغازه ما آمد تا درباره آن دختر تحقیق کند. می‌گفت پسرش قصد ازدواج با او را دارد. آن روز پسرم سعید به او گفت این دختر برای ازدواج مناسب نیست، اما همین موضوع باعث شد تا نوید از پسرم کینه به دل بگیرد و به فکر انتقام بیفتد.

با تکمیل تحقیقات و گزارش کارشناسان پلیس راهور برای نوید کیفرخواست صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه ۵ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.

نخستین جلسه دادگاه
در ابتدای این جلسه پدر و مادر سعید درخواست قصاص کردند.

سپس متهم به جایگاه رفت و ضمن رد اتهام قتل عمد، گفت: من و سعید خانه‌ای مجردی اجاره کرده بودیم و گاهی به آنجا می‌رفتیم. پس از اتمام قراردادمان سعید با من تماس گرفت و گفت خانه را تحویل داده و از من خواست تا وسایلم را از آنجا ببرم. روز حادثه من و سعید به آنجا رفتیم و من وسایل خودم و سعید را برداشتم. در خیابان یوسف‌آباد به خاطر سراشیبی تند خیابان، کنترل ماشین از دستم خارج شد و ناخواسته به موتور سعید خوردم.

قاضی از متهم پرسید:، اما شما قبل از این حادثه پیامک‌های تهدیدآمیزی برای سعید فرستاده بودی.

نوید جواب داد: ما دوست صمیمی بودیم، کینه‌ای از او نداشتم، پیامک‌ها شوخی بود.

وی درباره سرعت زیادش در زمان حادثه نیز گفت: وقتی در سراشیبی خیابان کنترل خودرو از دستم خارج شد، سرعتم زیاد شد.
با پایان دفاعیات متهم، قضات دادگاه پرونده را برای تکمیل تحقیقات و بررسی عمدی یا غیرعمدی بودن تصادف بار دیگر به دادسرا برگرداندند.

با تکمیل تحقیقات و بعد از اظهارنظر کارشناسان بررسی صحنه تصادف، نوید برای دومین‌بار محاکمه شد.

دومین جلسه دادگاه
در این جلسه هم اولیای‌دم درخواست قصاص کردند و پس از آن متهم بار دیگر بر بی‌گناهی‌اش تأکید کرد و گفت: باور کنید من خصومتی نداشتم که بخواهم دوست صمیمی‌ام را بکشم.

در این میان پدر قربانی به یکباره مدعی شد: من متوجه شدم که متهم علاوه بر موضوع مطرح شده قبلی، با پسرم اختلاف حساب مالی هم داشتند. او می‌خواست با کشتن پسرم از پرداخت بدهی‌اش به سعید شانه خالی کند.

در پایان جلسه قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.

منبع: تابناک

کلیدواژه: غزه فلسطین سازمان همکاری اسلامی نشست ریاض مجلس خبرگان تصادف رانندگی راننده سمند قصاص غزه فلسطین سازمان همکاری اسلامی نشست ریاض مجلس خبرگان

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۰۷۷۷۶۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ساواک چطور «شیخ احمد کافی» را حذف کرد؟

هنوز مدت زمانی از این گفت و گو نگذشته و مسافت چندانی طی نشده بود و ما در بین راه دو پاسگاه ژاندارمری قوچان و چناران بودیم که ناگهان مشاهده کردیم که یک ماشین ارتشی از طرف مقابل ظاهر شده و به سوی ما می شتابد. گویا ماشین سواری ما را نشانه گرفته بود.

به گزارش ایسنا، جهان نیوز نوشت: حادثه تصادف مرحوم احمدکافی روایتی عجیب و شنیدنی دارد که با بیان مقدمه ای حادثه را از زبان خانواده آن مرحوم به نگارش در خواهیم آورد.

شهر قوچان، در فاصله ۱۲۰ کیلومتری مشهد قرار دارد و معمولاً با حدود دو ساعت طی طریق میتوان به مشهد رسید شهر چناران هم در ۵۵ کیلومتری مشهد و در همین مسیر قرار دارد که برای رسیدن به مشهد باید از آن گذشت. کاروان خانوادگی کوچک (مرحوم) کافی به رانندگی جعفر عنابستانی پس از ترک شهر قوچان مسیر خود را به طرف مشهد می‌پیمود.
خانواده (مرحوم) کافی که خود همسفر ایشان در این مسافرت بود چنین نقل می کنند:

پس از ترک شهر، قوچان وارد جاده اصلی مشهد شدیم. راننده ما جعفر، بنا به هر نیت نامعلومی پای خود را بر روی پدال گاز ماشین گذاشته و با سرعت غیر قابل تصور و خطرناکی ماشین را می راند. (آقای) کافی و سایر سرنشینان و بچه ها چندین بار از او خواستند و خواهش کردند که با این سرعت رانندگی نکند؛ چون حادثه آفرین و خطرناک است.

(آقای)کافی خود چندین بار به جعفر گفت: جعفر مگر میخواهی ما را بکشی که با چنین سرعتی رانندگی میکنی؛ از سرعت کم کن؛ ما میخواهیم سالم به مشهد برسیم؛ ولی متأسفانه با کمال تأثر، جعفر سکوت اختیار کرده، به تذکرات و حرف های ما توجهی نداشت و بی اعتنا، کماکان با سرعت سرسام آور مورد نظر خود رانندگی می کرد. در آن لحظات ما همگی آشفته و مضطرب و در بیم و هراس بودیم و کاری از ما ساخته نبود؛ چون نه توان جلوگیری او را داشتیم و نه هنر رانندگی به ناچار در زیر لب شهادتین خود را میگفتیم و با خدای خود راز و نیاز می کردیم.

هنوز مدت زمانی از این گفتگو نگذشته و مسافت چندانی طی نشده بود و ما در بین راه دو پاسگاه ژاندارمری قوچان و چناران بودیم که ناگهان مشاهده کردیم که یک ماشین ارتشی از طرف مقابل ظاهر شده و به سوی ما می شتابد. گویا ماشین سواری ما را نشانه گرفته بود.

ماشین، با یک چشم بر هم زدن با سرعت و شدت هرچه تمام تر از جلو با ماشین ما برخورد و اصابت نمود. عجیب این بود که ماشین ارتشی، سمت و سوی جلوی ماشین پژوی سفیدرنگ (آقای) کافی را هدف گرفته و با آن برخورد کرد و کافی به همراه یکی از فرزندانش در صندلی جلوی ماشین در کنار راننده خود قرار داشتند.

پس از این تصادف هولناک و وحشتناک نمی دانیم چگونه این ماشین ارتشی ما را در آن دشت و بیابان، از روی کینه و ددمنشی تنها رها کرد. با استفاده از آشنایی راه و موقعیت جاده به سرعت از صحنه حادثه و معرکه هولناک و مخوف گریخت و فرار نمود و از نظرها پنهان شد.

این بی وجدانان خودفروخته بی دین، حتی لحظه ای به آه و ناله کودکان معصوم و بی گناه و بی تقصیر و دختران و پسران مجروح و همسر کمر شکسته و بدن غرقه به خون (مرحوم) کافی در این حادثه ترحمی نکرده؛ با قساوت و شقاوت هرچه تمام تر گذشتند و گریختند.

پس از این حادثه مامورین ساواک گزارش داده بودند که در این محدوده چندین سواری دیگر نیز به هم خورده و چندین کشته نیز داشته است و چنین جلوه داده بودند که کافی بر اثر این تصادف طبیعی جاده ای فوت کرده است.
آنچه در این تصادف کافی نمایان بود و بعدها نیز آشکارتر شد و مورد تأیید هم قرار گرفت این بود که مأموران امنیتی رژیم از قبل مسیر سفر و حرکت کاروان (مرحوم) کافی را از تهران تا مشهد زیر نظر داشتند و قبلاً با هماهنگی های لازم طرح شهادت و نابودی او را ریخته بودند و هر لحظه ورود و خروج ماشین او را به شهرها و مکانهای مختلف گزارش میدادند.

منبع: کتاب کافی واعظ شهیر؛ تدوین دکتر مهدی کافی
انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی

پی نوشت: برادر مرحوم کافی از احتمال کشته شدن او در آمبولانس توسط عوامل ساواک، سخن گفته است. حجت الاسلام پناهیان در این‌باره می گوید: «کافی یک‌مرتبه در سخنرانی خود نام حضرت امام(ره) را به زبان آورد و همین باعث شد که مأمورین ساواک در راه، یک تصادف ساختگی برای او ترتیب دهند و بلافاصله بعد از تصادف، ایشان را از خودرو بیرون آورده و به یک آمبولانس منتقل کنند. آن مأمور ساواک که مسئول اجرای نقشه بود، خودش اعتراف کرده است که در آمبولانس، به ایشان آمپول هوا زدم و او را به شهادت رساندم».

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • ساواک چطور «شیخ احمد کافی» را حذف کرد؟
  • تصادف ۲ موتور سیکلت با پراید ۱۳۲ در محور ماکو به خوی 
  • محاکمه مرد رمال به اتهام تعرض به ۵ زن
  • دام سیاه مرد رمال برای ۵ زن
  • دام سیاه مرد رمال برای ۵ زن | می‌خواستم شوهر خوبی نصیبم شود اما این مرد...
  • تعرض مرد رمال به زنان به بهانه بخت گشایی
  • تصادف پراید منجر به فوت عابر پیاده در رشت شد
  • تصادف دلخراش در یک بزرگراه به دلیل کاهش ناگهانی سرعت (فیلم)
  • ببینید | تصادف دلخراش در بزرگراه به دلیل کاهش ناگهانی سرعت!
  • یخ؛ جواهر کمیاب!